وگرنه ما نیز فراموش خواهیم شد به قلم محمد رشیدپور
با خودم می اندیشیدم، این واژه ها چه معنایی در زندگی ما دارند.
من یک ایرانی هستم
من یک مسلمان هستم
من یک شیعه هستم
من یک خوزستانی هستم
و هزاران واژه دیگر که به “من” می چسبد و من خود را وابسته به آنها میدانم. شما هم می توانید مثل من، با “منِ” خود هزاران ترکیب اضافه درست کنید.
اما چگونه است که ما از این همه واژه و ترکیب استفاده می کنیم، بی آنکه بار معنائیشان را بدانیم، یا اقدامی برای احیاء و بازسازی، دانش خود در خصوص این تعابیر انجام دهیم.
“من یک ایرانی هستم” درصورتی که آخرین کتابی که درباره ایران به هر شیوه نوشته است را سالهای بسیار پیش خوانده ام.
مثلا من طرفدار کوروش هستم، در صورتیکه هنوز درباره شیوه زندگی این اسطوره ایرانی چیزی نمی دانم. من یک فرد مذهبی هستم، اما حاضر نیستم روزی بیست دقیقه برای مذهب و اعتقاداتم هزینه کنم…
آخرین باری که یک رویداد فرهنگی را دنبال کرده ام، بخاطر این بود که رایگان برگزار شد و هزینه ورودی نیاز نداشت، چون من برای افکار و عقایدم هزینه نمی کنم.
چیزی که متوالیان فرهنگی و مخصوصا برنامه سازان گلایه های بیشماری از آن دارند.
متاسفانه ساده ترین و حداقلی ترین حمایت های مادی و معنوی از حافظان فرهنگ صورت نمی گیرد.
بیایید نگاهی به خودمان بیندازیم: “من یک دزفولی هستم” اما در سالی که ۳۶۵ روز است، چند روز برای بهتر شدن شهر و فرهنگم به کمک مسئولین دولتی و غیر دولتی رفته ام، تا شهر و زیست بوم بهتری بسازم. چقدر از درآمد سالیانه ام را هر چند اندک برای مرمت آثار تاریخی و فرهنگی_مذهبی پرداخت کرده ام.
آیا رایگان بودن برنامه های فرهنگی اجازه اظهار نظر به من به بعنوان یک شهروند در خصوص کیفیت برنامه می دهد. یا تنها باید سکوت کنم چرا که بهایی پرداخت نکرده ام.
برنامه های فرهنگی، مسئله ساده ای نیست که براحتی از کنار آن عبور کنیم و بخصوص زمانی که از دولت و حکومت و ساختار فرهنگی شان ایراد جدی می گیرم، اگر خودمان طرحی برای اجرا نداشته باشیم محلی برای بحث ندارد.
اگر به دنبال کارهای بزرگ و تاثیر گذار فرهنگی می گردیم چاره ای نداریم جز اینکه از متولیان این طرحها حمایت کنیم و هرجور کی می توانیم به آنها کمک کنیم.
واقعیت فراموش شده این است که فرهنگ، به انسان هایی که آن فرهنگ و اندیشه از آن آنهاست زنده است.
پس تبلیغ و اشاعه فرهنگ، با هزینه کردن و حمایت از این عنصرهای فرهنگی امکان پذیر است.
بیایم از خود محوری جدا شویم و اجتماعی تر و سازنده تر نقش اجتماعی خود را در جامعه ایفا کنیم. وگرنه ما نیز فراموش خواهیم شد.
یکبار دیگر خوب بیندیشیم.