خبر فوری
CREATOR: gd-jpeg v1.0 (using IJG JPEG v62), quality = 100?

در هاله‌ای از ابهام؛ وقتی «تافته‌های جدا بافته» نمی‌گذارند حق به حق‌دار برسد!

به گزارش پایگاه خبری پی‌نوشت؛

شهرستان بندرماهشهر با عنوان پرطمطراق “هاب پتروشیمی کشور” و یکی از قطب‌های بزرگ صنعتی و اقتصادی ایران، سال‌هاست میزبان ده‌ها شرکت عظیم پتروشیمی و میلیاردها تومان سرمایه در گردش است. اما با همه این منابع عظیم، آمارها چیز دیگری می‌گویند: بیکاری بالای ۲۵ درصد در این شهرستان، آماری تلخ که هیچ توجیهی برای آن پذیرفتنی نیست.

در شرایطی که آسمان این شهرستان غبارآلود از آلودگی‌های صنعتی است و نفس‌ها به سختی بالا می‌آید، سهم مردم از این صنعت بزرگ، تنها دود و بیکاری شده. صدای مردم پر از گلایه است؛ چرا این همه ظرفیت، این همه کارخانه، این همه سود، اما «سفره‌های خالی» در خانه‌های بومیان؟

از آن سو، رشد روزافزون جذب نیروهای غیربومی، بویژه در سطوح مدیریتی، نه تنها سوال‌برانگیز بلکه ناراحت‌کننده است. انگار مدیران و مشاوران، «پروازی‌اند»، نه تعلقی به خاک این دیار دارند، نه تعهدی به مردمش.

جای تأسف دارد که در سال‌های اخیرتابه امروز، حداقل سه نماینده مجلس از تحقیق و تفحص سخن گفته‌اند؛ از تریبون‌ها فریاد زده‌اند، اما نتیجه؟ هیچ! تنها چیزی که باقی مانده، کوهی از وعده‌های بی‌سرانجام و باری از ناامیدی بر دوش مردم است.

سؤال ساده‌ای مطرح است: چه کسانی نمی‌گذارند این تحقیق‌ها به نتیجه برسد؟ دست‌های پشت پرده‌ای که برای همه روشن است، چرا هنوز سایه افکنده‌اند؟ چرا گردش مدیران عامل بین شرکت‌ها مثل یک بازی چرخشی است که “خودی‌ها” را از شرکتی به شرکت دیگر می‌فرستد و همه چیز در حلقه‌ای بسته می‌چرخد؟

آیا وقت آن نرسیده است که خط پایانی بر این تبعیض‌ها و رانت‌ها کشیده شود؟!

موضوع فقط اشتغال نیست؛ اینجا حرف از مسئولیت‌های اجتماعی، مناقصات، خریدها، جذب‌های سفارش‌شده، کمیسیون‌های پشت درهای بسته است. حرف از کسانی‌ست که در پایتخت، با تصمیمات غیرکارشناسی، حق این شهرستان را نادیده گرفته‌اند.

اینکه برخی مدیران هم‌زمان در چند شرکت، چندین شغل دارند و حقوق‌های نجومی می‌گیرند، یا کسانی با پرونده‌های قضایی باز هنوز هم در مناصب حساس حضور دارند، آیا نباید بررسی شود؟ آیا واگذاری مناقصات به پیمانکاران خاص و سفرهای خارجی غیرضروری فقط سهل‌انگاری است؟

درحالی‌که پروژه‌های کلان نیمه‌کاره رها شده‌اند و برخی اقدامات صرفاً در حد “کلنگ‌زنی‌های نمایشی” باقی مانده‌اند، چگونه می‌توان از توسعه سخن گفت؟ چرا همیشه در لحظات حساس، با چند تابلوی رنگی و روبان قرمز، افکار عمومی فریب داده می‌شود؟

از همه تلخ‌تر، همکاری بی‌حد و حصر برخی نهادها با این شرکت‌ها برای معرفی آن‌ها به عنوان “صنعت سبز” است؛ در حالی‌که آلایندگی‌ها سلامت مردم را تهدید می‌کند و سرفه‌های شبانه و بوی تند مواد شیمیایی، به بخشی از زندگی روزمره مردم ماهشهر تبدیل شده است.

شاید وقت آن رسیده که نماینده فعلی مجلس، با دعوت از کمیسیون انرژی، نهادهای امنیتی، بازرسی و کارشناسان خبره، پرده از این ابهام‌ها بردارد. نه برای شلوغ کردن فضای سیاسی، که برای پاسخ به حقی که سال‌هاست نادیده گرفته شده.

ما خبرنگاران نه قاضی‌ایم و نه دادستان؛ اما صدای مردم را می‌نویسیم و سؤال‌هایی را طرح می‌کنیم که پاسخشان سال‌هاست پشت میزهای بسته مانده‌اند:

چرا بومیان باید نظاره‌گر غریبه‌ها در منصب‌ها باشند؟
چرا مسئولیت‌های اجتماعی یا به فراموشی سپرده شده یا به بازی گرفته می‌شود؟
چرا پروژه‌های نیمه‌کاره با بودجه‌های هنگفت، بدون پاسخ رها شده‌اند؟
چرا برخی‌ها “تافته جدا بافته‌اند” و دیگران باید سهم خود را از “باقیمانده‌ها” بردارند؟

«در هاله‌ای از ابهام» تنها یک تیتر نیست؛ نماد سرنوشت شهری‌ست که هنوز نتوانسته از سایه بلند رانت و تبعیض عبور کند.

✍️ پایان گزارش، اما آغاز پیگیری… اکبرشعبانی

درباره اکبر شعبانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *