یادداشت استاد رجبعلی کاووسی برای انجمن ادب و هنر با عنوانِ ؛
تاثیر فردوسی بر شاعران پس از خود
“حکیم توس” با خلق “شاهنامه”، نه تنها بزرگترین اثر حماسی زبان فارسی را به وجود آورد، بلکه میراثی گرانبها از زبان، فرهنگ و تاریخ ایران را برای نسلهای آینده به جا گذاشت.
این اثر سترگ، به عنوان یک الگو و منبع الهام بیپایان، بر بسیاری از شاعران و نویسندگان پس از او تاثیر گذاشته است.
شاعران پس از او، با الهام از او، به اهمیت زبان فارسی در خلق آثار ادبی پی بردند و تلاش کردند تا از واژگان اصیل فارسی در اشعار خود استفاده کنند.
شاهنامه مملو از داستانهای پهلوانی، اسطورهها و روایات تاریخی است که همگی بر پایه هویت و فرهنگ ایرانی بنا شدهاند.
فردوسی با زنده کردن این داستانها، حس غرور ملی و میهندوستی را در میان ایرانیان تقویت کرد و این موضوع به یکی از مضامین اصلی شعر شاعران پس از او تبدیل شد.
ساختار روایی، وزن و قافیه، و لحن حماسی شاهنامه، به عنوان یک الگوی بینظیر برای شاعرانی که به سرودن اشعار حماسی و داستانی تمایل داشتند، مورد استفاده قرار گرفت.
شاعرانی مانند نظامی گنجوی در خلق خمسه و اسدی طوسی در گرشاسبنامه به وضوح از فردوسی تاثیر پذیرفتهاند.
بسیاری از شاعران پس از فردوسی، داستانها و شخصیتهای شاهنامه را دستمایه آثار خود قرار دادهاند و به بازآفرینی و تفسیر آنها پرداختهاند.
داستانهایی مانند رستم و سهراب، بیژن و منیژه، و سیاوش، بارها در اشعار شاعران مختلف تکرار شده و از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار گرفتهاند.
فردوسی نه تنها بر شاعران غیرعارف تاثیر گذار بوده ، حتی در میان شاعران عارف نیز میتوان ردپای تاثیر فردوسی را مشاهده کرد.
آنها از داستانهای شاهنامه برای بیان مفاهیم عرفانی و اخلاقی استفاده کردهاند و شخصیتهای آن را به عنوان نمادهایی از سیر و سلوک باطنی تفسیر کردهاند.
برای مثال، عطار نیشابوری در منطقالطیر از برخی داستانهای حماسی برای بیان مراحل سلوک بهره برده است.
این تاثیرپذیری ، در دوره مشروطه، که تب وطنپرستی و احیای هویت ملی در اوج خود بود، شاهنامه و شخصیت فردوسی به عنوان نمادهای مقاومت و افتخار ملی مورد توجه ویژه قرار گرفتند و الهامبخش بسیاری از شاعران این دوره شدند.
به طور خلاصه، فردوسی با خلق شاهنامه، نه تنها یک اثر ادبی بینظیر خلق کرد، بلکه شالودهای برای شعر و ادب فارسی پس از خود بنا نهاد و تاثیرات او در زمینههای زبانی، ملی، حماسی، داستانی و حتی عرفانی تا به امروز نیز ادامه دارد. شاعران بزرگی مانند سعدی و حافظ نیز با احترام از فردوسی یاد کرده و از حکمت و زبان او بهره بردهاند. میتوان گفت که کمتر شاعری در تاریخ ادبیات فارسی یافت میشود که به گونهای از فردوسی و شاهنامه او تاثیر نپذیرفته باشد.
اما اگر بخواهیم بدانیم که کدامین شاعر بیشترین تاثیر را از فردوسی پذیرفته است؟
به نظر میرسد که پاسخ دادن به این سوال به طور قطعی دشوار است، زیرا تاثیر فردوسی بر شاعران پس از خود بسیار گسترده و چندجانبه بوده است.
اما با این حال، میتوان گفت که نظامی گنجوی یکی از شاعرانی است که به وضوح و به طور عمیق از فردوسی تاثیر پذیرفته است.
زیرا بایررسی آثار نظامی می بینیم که ایشان ، با خلق خمسه (پنج گنج)، که شامل داستانهای عاشقانه و پهلوانی است، راه فردوسی را در داستانسرایی منظوم ادامه داده است و به روایت داستانهای کهن و خلق داستانهای جدید با الهام از فضای حماسی شاهنامه پرداخت.
نظامی در بیشتر مثنویهای خود از وزن متقارب (فعولن فعولن فعولن فعل)، که وزن اصلی شاهنامه است، استفاده کرده است.
این نشاندهنده آگاهی و توجه او به ساختار شعری اثر فردوسی است.
در آثار نظامی، به ویژه در هفت پیکر و خسرو و شیرین، اشاراتی به داستانها و شخصیتهای شاهنامه دیده میشود که نشان از آشنایی و تاثیرپذیری او از این اثر دارد.
برخی پژوهشگران، مانند دکتر روحالله عسکری، نظامی را “حلقه وصل فردوسی به شاعران پس از خود” میدانند و معتقدند که او فرهنگ فردوسی را به شاعران بعد منتقل کرده است.
البته نباید از تاثیر فردوسی بر دیگر شاعران بزرگ مانند سعدی و حافظ نیز غافل شد.
سعدی بارها در آثار خود به زبان و اندیشه فردوسی اشاره کرده و از او ستایش نموده است. حافظ نیز با استفاده از اصطلاحات و اشارات شاهنامه، ارادت خود را به این شاعر بزرگ نشان داده است.
با این حال، از نظر ادامه دادن سنت داستانسرایی حماسی و داستانی و استفاده از ساختار و وزن شاهنامه، به نظر میرسد که نظامی گنجوی بیشترین تاثیر را از فردوسی پذیرفته باشد. او با واسطه یا بیواسطه، میراث داستانسرایی فردوسی را در آثار خود زنده نگه داشت و به تکامل آن کمک کرد.
پس از نظامی ، با وجود تفاوتهای آشکار در سبک و موضوعات اشعار سعدی با فردوسی، می توان گفت که ایشان هم به میزان قابل توجهی از فردوسی تاثیر پذیرفته است و این تاثیر بیشتر در حوزه زبان فارسی، حکمت و اندرز و احترام و ستایش نسبت به فردوسی قابل مشاهده است تا در تقلید مستقیم از سبک حماسی او.
سعدی، مانند فردوسی، به استفاده از زبان فارسی روان، شیوا و نسبتاً ساده توجه ویژهای داشت. او از به کار بردن واژگان عربی تا حد امکان پرهیز میکرد و تلاش میکرد تا با استفاده از لغات اصیل فارسی، زیبایی و رسایی زبان را حفظ کند. این رویکرد زبانی، بیشک تحت تاثیر تلاش سترگ فردوسی در حفظ زبان فارسی در شاهنامه بوده است.
شاهنامه، در کنار جنبههای حماسی، حاوی نکات حکیمانه و اندرزهای فراوانی است که سعدی نیز در آثار خود، به ویژه در گلستان و بوستان، به بیان حکمت و پند و اندرز توجه ویژهای داشته است.
اگرچه نوع حکمت و اندرز در آثار این دو شاعر متفاوت است (حکمت حماسی در فردوسی و حکمت اجتماعی و اخلاقی در سعدی)، اما نمیتوان انکار کرد که سعدی با میراث غنی حکمت فارسی که فردوسی در شاهنامه به جا گذاشته بود، آشنا بوده و از آن بهره برده است.
سعدی در آثار خود بارها با احترام و ستایش از فردوسی یاد کرده است.
او فردوسی را به عنوان استاد سخن و احیاگر زبان فارسی مورد تجلیل قرار داده است.
این نشان میدهد که سعدی به جایگاه والای فردوسی در ادبیات فارسی آگاه بوده و برای او ارزش قائل بوده است.
در برخی موارد، میتوان ردپای اصطلاحات و تعابیر به کار رفته در شاهنامه را در اشعار سعدی نیز مشاهده کرد، اگرچه این مورد به اندازه تاثیر زبانی و حکمی مشهود نیست.
با این حال، مهم است توجه داشته باشیم که سعدی شاعری با سبک و جهانبینی خاص خود است.
او بیشتر به مسائل اخلاقی، اجتماعی، و تجربههای شخصی میپردازد و غزلهای عاشقانه و عارفانه او از شهرت جهانی برخوردار است.
در حالی که فردوسی تمام عمر خود را صرف خلق یک اثر حماسی بزرگ کرد.
بنابراین، تاثیر فردوسی بر سعدی بیشتر به صورت یک الهامبخش در حفظ زبان فارسی و ارائه حکمت و یک چهره مورد احترام و ستایش بوده است تا یک الگو برای تقلید مستقیم در سبک و موضوع.
در نهایت میتوان گفت که سعدی با احترام به جایگاه فردوسی و بهرهگیری از میراث زبانی و حکمی او، راه خود را در شعر فارسی پیموده و به یکی از بزرگترین شاعران این زبان تبدیل شده است. تاثیر فردوسی بر سعدی، تاثیری عمیق اما غیرمستقیم و در راستای ارتقای زبان و اندیشه فارسی بوده است.
رجبعلی کاوسی قافی
۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
استاد عزیز بی شک بهترین هستید.