سنت و مدرنیته و تقابل آن در مراسمات عزاداری
حسین نوروزی زاده
در کشور ایران تعارضات گوناگون اجتماعی و فرهنگی وجود دارد (شکافهای طبقاتی ، قومی ، قبیلهای ، مذهبی و غیره) این تعارضات منجر به چالشهای مختلفی گردیده است که هر کدام در نوع خود نیازمند واکاوی و کنکاش برای ریشهیابی و تفسیر آن می باشد ، همه اینها با گذشت زمان و آغاز عصر مدرنیته دچار دگرگونیهای وسیعی گردیدند که گاهاً منجر به تقابل سنت و مدرنیته گردیده است ، زیرا مدرنیته با تغییر آغاز میشود و عموماً جوامع سنت گرا در مقابل آن واکنشهای گاهاً شدید دارند ، هرچند با گذر زمان و اکنون جوامعی که در گذشته وجود داشتند جوامع سنتی بوده و امروزه هیچ جامعه کاملاً سنتی یافت نمیشود .
جوامع امروزی عموماً دو دسته میباشند
۱ جوامع مدرن
۲ جوامع در حال گذار
جوامع در حال گذار جوامعی هستند که بخشی از آنها مدرن و بخشی سنتی میباشند .
سنت و مدرنیته منجر به ایجاد شکاف میان نسلها و اندیشهها نیز شده است که این تقابل در آخر منجر به عقب نشینی سنت گرایان گردیده ، هرچند که این سنت گرایان خود روزی در قالب نواندیش و تجددخواه بودهاند اما با گذر زمان و با پای فشاری بیش از حد بر مواضع گذشته در برابر افکار نوین قالب سنتی به خود گرفتهاند .
تغییرات در پس مدرنیته عموماً هدفمند و مشخص در حوزههای گوناگون اجتماعی و سیاسی و فرهنگی رخ میدهد .
تغییرات از ملزومات اساسی زندگی مدرن است که از نشانههای جامعه پویا میباشد . بنابراین باید با تغییر رویکردهای ذهنی با عصر جدید تناسب و همگونی پیدا کرد هرچند این تغییرات در هر جامعهای چالشها ، مقاومتها و دل نگرانیهایی را در پی خواهد داشت .
چیزی که گوهر مدرنیته را تشکیل میدهد یک نوع خاصی از عقلانیت است که به عنوان مثال در پی تحمیل تغییرات نیست بلکه با واکاوی و ساخت علت و معلول به دنبال ایجاد میل در جامعه برای تمایل به تغییرات و پذیرش آن هستند .
همانطور که میدانیم پویایی یک جامعه را با تحولات درون آن میسنجند و اصولاً جامعه پویا به مانند رودخانه است مدام در حال گذر و تحول تا برکهای یکجا مانده .
یکی از ملزومات اصولی و اصلی پویای جوامع گفت و گو است ، گفت و شنود پیرامون وقایع و تحولات و تحلیل نیازهای زمانه بر پایه شناخت و احتیاجات آن مقطع میباشد و به تعبیری فرزند زمان خویش بودن هست .
امروز نیز زیست بوم ما نیازمند تغییرات در نوع کنشهای گذشته بر پایه میراث پیشینیان بوده ، هرچند این تغییر به معنای نفی تمامی یا بخشی از آن نیست بلکه میتواند با تغییر و دگرگونی در نحوه آن تعبیر گردد
امروزه سنتهایی مانند مراسمات عزاداری و تشییع و تدفین درگذشتگان به چالشی برای جامعه تبدیل گردیده است ، این نوع مراسمات نه در قالب ساده گذشته خود ماندهاند و نه در رویکرد عقلانی و مدرن امروزی بلکه بیشتر به تجملات نویی روی آوردهاند که نه ریشه در سنت دارد و نه در مدرنیته بلکه از هر کدام قسمتی را برداشته و باب میل خویش بر آن پر و بال داده است .
من باب مثال در گذشته با نوای حزن انگیز ساز و چپی به تشییع میپرداختند و زنان با خواندن گاه گریو ها به عزاداری میپرداختند اما امروزه چنان دچار دگرگونی گشته که گویی در یک سمفونی برای عزاداری قرار داریم .
از آنجایی که جوامع ما از نوع جامعههای در حال گذار میباشند لازم است با ایجاد یک همگرایی مابین همه ارکان جامعه اعم از زنان و مردان به بازنگری بنیادینی در این نوع مراسمات پرداخته تا مطابق شرایط زمان به برگزاری آن بپردازند .