به قلم دکتر مهناز بهادری
متخصص روانشناسی سلامت، مشاور خانواده، رواندرمانگر بیماریهای مزمن (سرطان، دیابت، قلبی عروقی و …) و مدرس دانشگاه
در مطالب قبل در ارتباط با بیماریهای مزمن و اثرات ماندگار آنها بر سلامت جسم و روان صحبت شد. در این شماره در ارتباط با نقش روانشناس با تخصص سلامت برای شما اطلاعاتی را به استحضار میرسانم.
بیمار مزمن (یعنی بیمار مبتلا به سرطان، دیابت، ام اس، ورم روده تحریک پذیر، قلبی عروقی و …)علاوه بر اشکالات و مسائل جسمی، قطعا به بعضی از انواع مشکلات روانی مثل کاهش انگیزه و خودکارآمدی، ناگویی هیجانی، عدم پیروی از درمان بدلیل خستگی، نشخوار فکری، استرس، اضطراب، افسردگی، کاهش عزت نفس و …دچار میشود لذا چند جانبه باید با بیماری، روند درمان، نیازها، عدم تواناییها، ابعاد محدود شده روابط خانوادگی، ابعاد محدود شده شغلی و اجتماعی مواجه شود.
در این راستا همانطور که مستحضر هستید جسم و روان رابطه تنگاتنگ با یکدیگر دارند. سلامـت جسـم روی خُلق و عاطفه (Mood & Effect) و سلامت روان کاملا روی سلامت جسم یا محافظت صحیح از آن اثر مستقیم و انکارناپذیر دارد. علی الخصوص برای بیماران با بیماری مزمن که طی سالها باید با بیماری خود همه جانبه دست و پنجه نرم کنند (بعنوان مثال خیلی از بیماران سرطانی از سرطان فوت نمی کنند بلکه ابتلا به افسردگی و از دست دادن امید به زندگی و قطع مراحل درمان باعث از دست رفتن آنها میشود)، قطعا بدلیل صرف وقت زیاد و هزینههای گزاف در مسایل شخصی، خانوادگی و شغلی خود دچار افسردگی و اختلالات روانی، ذهنی و تفکر میشوند و از درمان عقبنشینی میکنند، اینجا وجود یک روانشناس سلامت برای برگشت به شرایط ِ حداقل نرمال لازم به نظر می رسد.
* عضویت در کار گروهی (Teamwork)و اتاق فکر پزشکان، متخصصان و حتی جراحان از لحاظ توجه به دیدگاه روانی، شناختی و نحوه تفکر بیمار و حتی صاحب اختیاران بیمار به بیماری و نحوه درمانش و تسهیلگری از بابت درک صحیحی که باید برای بیمار و اعضاء خانوادههای آنها از روند درمان اعم از رفتن به اتاق عمل، دیالیز، آندوسکوپی، شیمی درمانی و …. اتفاق بیفتد. این وظیفه یک روانشناس سلامت است و از اتلاف وقت های خطرناک درمان جلوگیری می کند.
* مرگ و میرهای بیمارستانی نیز که اتفاق انکار ناپذیر محیطهای درمانی میباشد و مسئله سوگ و سوگواری، پذیرش و سازگاری که برای بازماندگان یا اعضاء خانواده و یا حتی پرسنل در تماس مداوم با آنها اتفاق میافتد، ممکن است وجود یک روانشناس سلامت را در کنار این عزیزان الزام آور کند.
* آموزش انواع پیشگیریهای اولیه، ثانویه و ثالثیه، سازگاری و پیروی از درمان بیشتر برای بهبود سبک زندگی در کنار بیماری مزمن، کنترل شرایط استرس، اضطراب و حتی افسردگی بیماران، وابستگان آنان و پرسنل زحمت کش، رفع انواع تعارض های مانع یا متوقف کننده روند درمان یا پیشرفت کار حتی در موارد تک نفره و ارجاعات شخصی بعهده یک روان شناس سلامت است.
* برگزاری دورهها و کارگاههای آموزشی روانشناختی، ارتقاء مهارتهای شغلی، دانش و آگاهی، روانشناسی کار، در ابعاد روانی و روان درمانی توسط روانشناس سلامت.
* جامعه مخاطب میتواند از کودکان تا سالمندان در هر دو جنسیت، در هر شرایطی مثل آمادگی کاملِ قبل، در حین و بعد از انواع درمان ها اعم از جراحی، شیمی درمانی، بستریها و درک صحیح و مثبت اندیشی به درمان و مراحل بهبود و سلامت باشد.
* جلوگیری از طرز تفکر اشتباه به درمان یا بیماری، ترس، خشم،انکار،خودخوری،احساس گناه و … و تبدیل آن به پذیرش، خودکارآمدی، نظمبندی، برنامهریزی، راهکارهای فردی، خودکنترلی، تنظیم هیجانات و …..
* آموزش و ترمیم و ارتقــاء روان و روحیه کارکنانی که در مــواقع بحــرانهای طبیعی و غیرطبیعی خود تبـــدیل به قربانیان خاموش میشوند.
امیدوارم با اشاره به شمهای از جایگاه روانشناس سلامت توانسته باشم ضرورت و اهمیت آن را در کنار کادر درمان و واحدهای بهبود و سلامت ارائه داده باشم.
و اینک سوال اینجاست؟
آیا عموم مردم و یا بیماران با بیماری مزمن روان شناسسلامت را میشناسند؟
آیا رسانهها از جمله سیما (تلویزیون)، در معرفی این تخصص تلاشی دارد؟
آیا بیمارستانها یا کلینیکها در کار تیمی یا انفرادی خود از روانشناس سلامت استفاده میکنند؟
آیا در محیطهای آموزشی مدارس و دانشگاهها برای معرفی و کارآمدی این مداخله درمانی، کارگاه یا همایش برگزار می شود؟