به گزارش پی نوشت، یکی از مهمات زندگی هر فردی برخورداری از شغلی متناسب با ویژگی های فردی میباشد،همچنین عملکرد شغلی نیز یکی از مسائل پر اهمیت برای هر سازمان محسوب میشود
مسلما هر یک از مشاغل موجود دشواری و صعب های مخصوص به خود را دارد که گاها موجب استرس و اضطراب و تنش های روانی در افراد شاغل میشود،در صورتی که استرس وارد شده بر فرد قابل کنترل باشد وشخص توانایی مدیریت آنرا داشته باشد دغدغه ی چندانی به وجود نمی آورد وحتی این استرس میتواند مسبب ایجاد انگیزه و نیروبخشی به کارکرد افراد شود که این امر نیز به نوبه خود باعث موفقیت مضاعف میشود اما چنانچه استرس تحمیل شده بر فرد حالتی مزمن پیدا کند و موجب کاهش بازده کاری شود میتواند سلامت فیزیکی و روانی نیروی کار را تحت تاثیر قرار دهد واسترس شغلی را به دنبال داشته باشد
استرس شغلی از جمله معضلات اساسی میباشد که هم کارکنان و هم کارفرمایان را درگیر میکند و ارتباط تنگاتنگی با موقعیت و ویژگی های فردی دارد این نوع از استرس که عموما در اثر فزونی نقش ها و ارائه مسئولیت های دشوار به شاغلین ایجاد میشود خستگی،نگرانی،عواقب و تاثیرات منفی از لحاظ فکری و جسمی را به ارمغان می آورد
به طور معمول افزایش فشار بیش از حد گنجایش فرد تعادل او را مختل میسازد و فرد برای دستیابی مجدد به این تعادل نیازمند مصرف انرژی زیاد است
نقش مدیران در کنترل استرس:
یکی از رسالتهای اساسی مدیریت منابع انسانی نگهداری کارکنان توانمند میباشد. از آنجا که اقدامات نگهداری، مکملی بر سایر اقدامات و فرایندهای مدیریت منابع انسانی است، حتی اگر عملیات کارمندیابی، انتخاب، انتصاب و سایر اقدامات پرسنلی به نحو بایسته انجام شود بدون توجه کافی به امر نگهداری نتایج حاصل از اعمال مدیریت چندان چشمگیر نخواهد بود. نظام نگهداری منابع انسانی ابعاد متعددی را شامل میشود که میتوان آنها را به دو دسته تقسیم نمود: دسته اول در رابطه با حفظ و تقویت جسم کارکنان است مانند برقراری بهداشت و ایمنی در محیط کار، اجرای برانامههای ورزش و تندرستی و بعضی خدمات مشابه. دسته دوم شامل مواردی است که تقویتکننده روحیه علاقمندی کارکنان به کار و محیط کار میباشد مانند خدمات بیمه و بازنشستگی و خدمات پرسنلی. در صورت داشتن توجه و بکارگیری این موارد امنیت شغلی در کارکنان ایجاد شده و به رضایت شغلی آنها منتهی میشود که این امر خود از اهمیت بسزایی برخوردار است.
تدبیر و کیاست مدیران در راستای کنترل استرس کارکنان
امروزه سازمان ها به مدیران کارآمد و اثر بخش نیاز دارند تا بتوانند به اهداف خود در جهت رشد و توسعه همه جانبه دست یابند.مدیر به عنوان نماینده رسمی سازمان برای ایجاد هماهنگی و افزایش بهره وری در راس سازمان قرار دارد و موفقیت سازمان در تحقق اهداف در گرو چگونگی اعمال مدیریت و سبک های مدیریت موثر اوست .الگوهای رفتاری مناسب مدیر در هر سازمان باعث به وجود آمدن روحیه و انگیزه قوی در کارکنان می شود و میزان رضایت آنان را از شغل و حرفه خویش افزایش می دهد.امروزه مهم ترین مشکلات مدیران، عامل بر هم زننده ی بهداشت روانی یعنی استرس است که بروز فراگیر و نفوذ کننده آن باعث کاهش عملکرد کارکنان، دیرکرد و یا غیبت آن ها، خشونت های رفتاری_کلامی، افت کمیت، کیفیت کار، بازدهی و بهروری می شود و می بایست در بسیاری از حوزه ها مورد بررسی قرار گیرد (رشیدی، ۱۳۷۸،۴۵). مدیریت استرس امروزه در سازمان ها کاربرد وسیعی دارد که باید مورد توجه دقیق مدیران قرار گیرد. استرسی که در یک رابطه علت و معلولی کار می کند و چنانچه علت یا علل آن از بین نروند، معلول نیز از بین نخواهد رفت ( Decenzo2006,9). از طرفی رفع فشار عصبی از نظر مدیریت رفتار سازمانی و اصول روابط انسانی دارای اهمیت ویژه ای می باشد و پرسنلی که به هر دلیل گرفتار تنش است، عملاً به عنوان بخشی از ثروت معنوی جامعه در معرض خسارت قرار می گیرند و این وظیفه مدیران است که آن ها را از نظر رفتاری زیر نظر داشته و در جلوگیری از وارد شدن خسارت تلاش نمایند. چون در هر سازمانی بروز استرس و فشارهای عصبی بدخیم غیر قابل اجتناب می باشند، افراد می توانند جهت جلوگیری و یا کاهش این نوع استرس ها اقداماتی به عمل آورند، که این اقدامات به دو دسته فردی و سازمانی تقسیم میشود.از جمله مهمترین استراتژی هایی که جهت مقابله با استرس به افراد در سطح فردی پیشنهاد می شود : استراحت، مدیریت نقش،گروه های پشتیبانی(همچون خانواده و دوستان)، ورزش، رژیم غذایی، مدیریت زمان و خود گشودگی است که یکی از بهترین راهکارها برای درمان استرس است و شخص وقایع استرس زا و مشکلاتش را برای فردی که مورد اعتماد وی است و می تواند همدلی موثری داشته باشد تعریف میکند.
پیشنهادات به مدیران سازمان ها
راهکارهای مدیریت استرس سازمانی به وسیله مدیریت طراحی میشود تا عوامل تنش زای سطوح مختلف سازمانی به منظور جلوگیری یا کاهش فشار شغلی کارکنان حذف یاکنترل شوند. بعضی از شیوه های کمک به کارکنان توسط مدیران به شرح ذیل است :
ایجاد جو سازمانی حمایتی :
امروزه بنا بر این دلیل که اکثر سازمان ها از ساختاری رسمی و غیر انعطاف پذیر برخوردارند، بر استرس کارکنان دامن می زند که با مشارکت دادن آن ها در تصمیمی گیری امور می توان جو حمایتی ایجاد نمود و استرس را کاهش داد.
برنامه های کمک به کارکنان : در بسیاری ازسازمان های موفق برنامه های همچون فنون پیشگیری از استرس، برنامه و درمان جسمی و روحی و سایرفنون پیشگیرانه درمانی تحت عنوان » برنامه های کمک به کارکنان « وجود دارد که موجب میشود علائم استرس به موقع شناسایی و برای درمان حرفه ای اقدام گردد.
زمان استراحت کافی :
در سایه رقابت جهانی حاکم برسازمان ها، زمان استراحت در کار بویژه در شرکت های بین المللی، کاهش یافته است. هرچند درکوتاه مدت به نفع این سازمان هاست ولی در بلند مدت نیروی انسانی حیاتی سازمان را فرسوده میکند.
تشریک مساعی :
روابط نارضایت بخش با دیگران، بویژه با مدیر یا سرپرست مستقیم، ازدلایل اولیه استرس شغلی درمیان کارکنان است. هرچه تعامل افراد بیشتر شود، احساس مورد اعتماد، احترام وعشق قرارگرفتن، تقویت میگردد.
طراحی مجدد کار : طراحی مجدد کار باعث میشود که عضو سازمان مسئوولیت بیشتری بپذیرد، کارهای که هدف مشخص تری دارد انجام دهد، از آزادی عمل بیشتری برخوردار شود و نتیجه عملکرد خود را ببیند. سرانجام اینها باعث خواهندشد که استرس کاهش یابد.
فرصتی برای بیان خود :
با فرصت دادن مدیران به کارکنان برای بیان اعتراضات، دیدگاه ها و نظرات، اقدامات لازم را به منظور رفع تعارضات فراهم می کند. با تبادل اطلاعات بین مدیران و کارکنان با چاشنی ای از جو حمایتی ایجاد شده، تعارضات حاکم بر سازمان ها از بین می رود و سرعت حل مسائل افزایش می یابد.اگر کارکنان بدانند کارشان چقدر با معنی و مهم استو نسبت به کارشان دلگرم شوند و بدانند شغلشان در انجام فعالیت های سازمانی حائز اهمیت است،کمتر احتمال دارد که وقت و ذهنشان را صرف توجه به عوامل استرس زای سازمانی بنمایند.
ارائه ترفیعات و ارتقا درجه سازمانی : ارتقاء از داخل سازمان به مشاغل بالاتر به هر فردی این پیام را می دهد که به وفاداری و عملکرد بهتر پاداش داده می شود و بهترین پاداش برای کارکنان، ایجاد ثبات شغلی همراه با ارتقاء در داخل سازمان است که این عمل خود سبب می شود امنیت شغلی خود را وابسته به عملکردشان بدانند.
در حالت کلی میشود نتیجه گرفت که استرس شغلی و اصلا به طور کلی استرس اجتناب ناپذیر میباشد و با توجه به عنوان شغلی و مسولیت هر فرد قابل تغییر است اما نقش مدیران در هر سازمان و کسب و کار برای کنترل این اظطراب بسیار مفید خواهد بود.
نگارندگان:
دکتر محمدرضا صفری چاکری (دکتری مدیریت کسب و کار)
مریم مینائی (کارشناس ارشد روانشناسی)