مرگ در نمیزند
خبر کوتاه و جانسوز بود؛
صبح امروز(چهارم دی) برخورد دو خودروی ایسوزو و مینیبوس در جادهی اهواز _ خرمشهر، ده فوتی و ۶ مصدوم به جای گذاشت.
فاجعهای که سالهاست با جادههای خوزستان خو گرفتهاند. کافیست اخبار حوادث یک هفته گذشته را مرور کنید، تصادف دو خودرو در جادهی اهواز – ماهشهر دو کشته برجای گذاشت. در برخورد پراید و پژو در جادهی هفتکل چهار نفر کشته و زخمی شدند، دهها خبر مشابه دیگر که خبر از یتیم شدن فرزند، بیوه شدن همسر و داغدیده شدن مادران چشم براه میدهند.
البته در کنار مرگ و میر جادهای، وعدههای پوچ و بیعمل آتش به جانمان میاندازد؛ چهار باند کردن جادهی اهواز خرمشهر، ترمیم ۱۸۵ نقطهی حادثهخیز استان، راهاندازی بانک جامع اطلاعات تصادفات جادهای و صدها راهحل بدون اجرا که مانند سرابی هیچگاه رنگ واقعیت به خود نگرفتند.
وقتی یادم میآید، ده پدر دیگر فرزندش را نوازش نمیکند، ده مادر جگرگوشهاش را در آغوش نمیگیرد و ده همسر برای همیشه چشمش به ساعت برگشت،همسرش خیره میماند، بند بند وجودم سِر میشود و از زندگی منتفر میشوم.
گویی اشک، آه و ناله خیال رفتن ندارند، هر از چندگاهی صدای شیون و زاری از حیاط خانهای بلند میشود. رخت عزا دست به دست میشود و غنچه خنده، دیرست که خشک شده. دست به پیگیریها پس از هر ماجرا تا چند ساعت، داغ میشود؛ از بالاترین مقام تا دمدست ترین، محکم و قاطع از برخورد با مسببین سخن میگویند. طوری حرف میزنند، گویی خارج استان هستند و فاجعه برای اولین بار رخ داده است. بگذریم، آنقدر وعدهی پیگیری و محکومیت شنیدهایم که یادمان رفته، چندبار چه کسانی به جای التیام، نمک به زخممان پاشیدن.
*امروز هم ده جوان به جای فوت کردن شمع تولد، برای همیشه فوت شدندو نقاب خاک را به رخ کشیدند*
*مرگ در نمیزند*