*نقالی و شاهنامه خوانی میراثی کهن*
وقتی نَفَسِ نقال در تار و پود واژهها میپیچد، تاریخ از خوابِ بلند خویش برمیخیزد. نقالی، تنها هنرِ روایت نیست؛ حافظهی بیدارِ ملتی است که قرنها هویت خود را در آوای پهلوانان نگاه داشته. در پسِ هر ضربآهنگِ صدا، دلی میتپد که رستم را از دل افسانه به میدان امروز میآورد و سهراب را از ورقهای کهنهی کتاب، به اشکِ خاموش شنونده پیوند میزند. این هنر، نه نمایش است و نه سرگرمی؛ آیینی است که نسلها را به زنجیری نامرئی از حکمت، جوانمردی و پایداری متصل میکند؛ آیینی که قهوهخانههای بیادعا را به محرابِ روایت و میدانهای خاکی را به گسترهی پهلوانی بدل ساخت.
ثبت نقالی در سوم آذر ۲۰۱۱ نزد یونسکو، تنها یک واقعهی اداری نبود؛ اعتراف جهان به ریشههایی بود که هنوز در خاک این سرزمین میتپند. امروز، در روزگاری که صداها کوتاه و قصهها فراموشپذیر شدهاند، نقالی همچنان پل است؛ پلی میان فردوسی و فردای ما، میان پیر نقالی که قامتی خمیده دارد و کودکی که هنوز چشمهایش به شگفتی روشن میشود. اگر این هنر خاموش شود، بخشی از روح ما خاموش شده است.
از اینرو، به رسم پاسداشت این میراث کهن، پیشنهاد میکنم سوم آذر ــ روز جهانی ثبت نقالی ــ بهعنوان روز ملی نقالی و شاهنامهخوانی نامگذاری شود؛ روزی برای بزرگداشت پیرانِ روایت، برای گردآمدن نسلها گرد یک آتش کهن، برای آنکه یادمان نرود هنوز در این سرزمین، صدایی هست که میتواند ظلمت را به روشنای قصه بدل کند. گرامیداشت این روز، تنها یادکرد یک تاریخ نیست؛ صیانت از ریشههایی است که فردا بر آن استوار خواهد بود.
*خادم اهل قلم و اندیشه های ناب:*
*بهزاد مرادیفر (چهارتنگی)*
پایگاه خبری پی نوشت نیوز پایگاه اجتماعی ،فرهنگی ، ورزشی وتخصصی درحوزهای صنعت
