خبر فوری

یادنامه‌ی استاد گودرز رزمگاه/ داریوش شاه ولی

یادنامه‌ی استاد گودرز رزمگاه

 

در دهمین سالگرد عروج مردی که از جنس ایمان و اندیشه بود

استاد گودرز رزمگاه تنها یک نام در تاریخ فرهنگ و ادب بختیاری نیست؛ او جهانی از دلدادگی و عشق به خداوند بود. انسانی که جانش در جست‌وجوی حقیقت می‌تپید و روحش آرام نمی‌گرفت مگر در ساحل رضای الهی. وجود او آمیخته‌ای از نور و دانایی بود؛ مردی که هر لحظه‌اش رنگی تازه از معرفت داشت.

گاه به صفای کودکانه‌ی طفلی، بی‌ریا و بی‌کینه،

گاه به وقار عارفی ربانی که آسمان را در نگاه می‌دید،

گاه سخنوری بی‌بدیل با زبانی که عطر حکمت می‌داد،

گاه سلحشوری با غیرت، استوار و استوارتر از کوه،

گاه ادیبی فرزانه و ژرف‌نگر،

گاه فردوسی‌پژوهی سترگ که جانش در واژه‌های شاهنامه می‌تپید،

گاه درویشی به صفای باباطاهر، غرق در شور و سادگی،

گاه فیلسوفی در ژرفای اندیشه‌ی افلاطون،

گاه عارفی خداشناس که در هر ذره جلوه‌ی معبود را می‌دید،

و گاه دین‌پژوهی بی‌همتا که علم را با ایمان درآمیخته بود.

او به‌راستی مصلحی فرهنگی و اجتماعی بود؛ مردی که حضورش در هر جمع، پایانِ تردید و آغازِ یقین بود. هرگاه در مجلسی قدم می‌نهاد، سخنِ آخر از آنِ او بود؛ نه از سر قدرت، بلکه از عمق دانایی. او با کلامی سنجیده، نگاهی نافذ و اندیشه‌ای پاک، راه بر گره‌های دشوار می‌گشود و حقیقت را از پسِ غبارِ جدل آشکار می‌کرد.

تمام عمرش را هزینه ی شکوفایی و بالندگی زادبوم خویش کرد. ایذه و ایل بختیاری، در وجود او چراغی از فرهنگ می‌دیدند و از روشنایی او جان می‌گرفتند. در تحلیل مسائل اجتماعی و سیاسی، صاحب‌نظر بود و اگرچه خود را «علامه» نمی‌خواند، اما کم از علامه نبود.

از همان کودکی نابغه‌ای شگفت بود؛ در هفت‌سالگی، حافظِ گنجینه‌هایی گران‌سنگ از ادب فارسی بود:

«گلستان و بوستان سعدی»، «غزلیات حافظ»، «بخش‌هایی از شاهنامه»، «نهج‌البلاغه»، و اشعار باباطاهر و دیگر بزرگان. ذهنش مخزن شعر و حکمت بود و زبانش، آیینه‌ی فرهنگ.

در سال‌های بعد، آثار ارزشمندی پدید آورد؛ از جمله چند کتاب و مجموعه شعر در حوزه ی ادبیات فارسی و زبان بختیاری، و نیز فرهنگ لغتی به زبان بختیاری که هنوز به چاپ نرسیده و چون گنجی پنهان، از میراث‌های ارزشمند اوست.

گودرز رزمگاه تنها معلمی بزرگ نبود؛ پدری فرهنگی و اندیشمندی الهی بود که نسل‌ها را با نور معرفت پرورید. او در میان مردمانش زیست و برای تعالی آنان زیست؛ با شرافت، با ایمان و با عشقی که مرز نمی‌شناخت.

به حق، هر چند قرن، روزگار شاید یک‌بار چنین انسانی را به خود ببیند. مردی که علم، عرفان، ادبیات و انسانیت را در وجود خویش جمع داشت. اگر قرار باشد درباره‌ی او کتابی نوشته شود، باید گروهی از عالمان، عارفان و جامعه‌شناسان گرد هم آیند تا بتوانند گوشه‌ای از دریای وجودش را توصیف کنند.

اکنون در سالگرد هجرتش، سر فرود می‌آوریم در برابر روح بلند آن مرد الهی و به‌یادش می‌گوییم:

او رفت، اما چراغی که افروخت هنوز روشن است،

در دل شاگردانش، در حافظه‌ی فرهنگ بختیاری،

و در روح مردمی که به نام او ایمان می‌ورزند.

روحش شاد، یادش جاودان، و راهش چراغی برای رهروان حقیقت باد.

داریوش شاه ولی

ایذه – خوزستان

درباره پایگاه خبری پی نوشت

فوق لیسانس مهندسی صنایع،عضو خانه مطبوعات ، خبرنگار رسانه ها،مدرس دانشگاه، فعال اجتماعی و ورزشی

یک دیدگاه

  1. روح استاد رزمگاه شادویادش گرامی باد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *