سوالی که امروز پس از چند دهه شهرستان شدن ایذه،هنوز ذهن مردم و بخصوص جوانان شهر من را درگیر میکند همین است،که با وجود تاریخ، فرهنگ، طبیعت و سرمایههای انسانی غنی،چرا امروز ایذه از نظر توسعهی شهری، اقتصادی، عمرانی و اجتماعی جزو شهرهای کمبرخوردار خوزستان است. شهری که با وجود منابع غنی و جاذبه های طبیعی و باستانی به شهر موزه روباز معروف است
این وضعیت نه تصادفی است، نه ناشی از کمظرفیتی مردم، بلکه حاصل سالها سوءمدیریت، بیبرنامگی و بیتفاوتی مسئولان در سطوح مختلف است و همواره دنبال راه چارهای تا از این معضل درآمده و راه بسوی پیشرفت و آبادانی بگشایند،که نه آرزویی محال بلکه مرادی دستیافتنی است،با اینهمه سوالاتی که در اذهان مردم شهرم بوجود می آیند،عبارتنداز:

۱. نمایندگان ادوار مجلس
بخش بزرگی از عقبماندگی ایذه به عملکرد ضعیف نمایندگان مجلس در دورههای مختلف برمیگردد.
این افراد که باید به حق صدای مردم شهرم در پایتخت میبودند،که هرگز نبودند، اغلب پس از ورود به مجلس،
یا درگیر بازیهای سیاسی و جناحی شدند،یا درگیر منافع شخصی و زدوبند ویا از تخصص و توان لازم برای پیگیری پروژههای زیرساختی برخوردار نبودند،این مهم تا جایی صادق است که تمام نمایندگان ادوار شهرستان هیچکدام دیگر به ایذه برنگشتند و مزهی شیرین پایتختنشینی بر دهان مبارک شان شیرینی کرد و همانجا ماندند،همواره مردم شهرم میپرسند مگر حقوق نمایندگان مجلس چقدر بوده که توانستهاند یک خانه و بلکه هم بیشتر در تهران با آنهمه قیمت سرسامآور بخرند!

نتیجه:
پروژههای ملی به ایذه نرسید،بودجهها جذب نشد،و فرصتهای سرمایهگذاری از بین رفت.
نمایندهای که نتواند مطالبهگر توسعه باشد، خواهناخواه بخشی از زنجیرهی عقبماندگی است و باید بازخواست شوند.

۲. فرمانداران و مدیران محلی
فرمانداران و مدیران دستگاههای اجرایی شهرستان، متولیان مستقیم اجرای سیاستهای توسعه هستند.
اما در ایذه، سالهاست فرمانداریها بهجای مدیریت میدانی و برنامهریزی، بیشتر به حالت تشریفاتی درآمدهاند.
فرماندارانی که نه از سر لیاقت،شایستگی و توان مدیریتی، بلکه بواسطهی دوستی و روابط غیرمتعارف انتخاب شدند و سهم بسیار بسیار بزرگی در عقب ماندگی این شهر داشته و دارند.
پروژههای عمرانی بیسرانجام، ضعف در جذب سرمایه، بیتوجهی به طرحهای اشتغالزا و نبود نظارت مؤثر بر دستگاهها، از جمله نشانههای این کمکاری است.

نتیجه:
هر فرماندار آمد، چند پروژه را کلنگ زد و رفت،
اما کمتر پروژهای به افتتاح رسید و خیالشان از بابت پیگیری های بعد از انفصال راحت راحت بود و البته مصادیق زیادی هم وجود دارد.
۳. استانداری خوزستان و مدیران استانی
استانداری خوزستان و مدیران کل مرتبط نیز در عقبماندگی ایذه نقش مستقیم دارند.
تخصیص نامتوازن بودجهها، بیتوجهی به شرق خوزستان و تمرکز امکانات در شهرهای مرکزی استان،
باعث شده ایذه سالها از قطار توسعه جا بماند.
در حالی که این شهرستان میتوانست با ظرفیتهایش، در حوزههای کشاورزی، گردشگری و انرژی پیشرو باشد،
مدیران استانی عملاً و عامدانه آن را در حاشیه نگه داشتند و حقیقتاً این خطاهای فاحش و معرض نابخشودنی هستند.

۴. نهادهای نظارتی و قضایی
وقتی زمینهای دولتی بهدرستی واگذار نمیشوند، طرحهای ملی نیمهکاره میمانند، یا منابع عمومی هدر میرود،
اما هیچ برخوردی صورت نمیگیرد،
بهمعنای آن است که نهادهای نظارتی در ایفای نقش خود کوتاهی کردهاند.
سازمان بازرسی کل کشور
دیوان محاسبات
دادستانی شهرستان
و حتی نهادهای امنیتی
همگی باید پاسخ دهند که چرا در مقابل دهها مورد ترک فعل، تخلف و سوءمدیریت آشکار،
تا امروز واکنش قاطعی نشان ندادهاند؟

۵. شوراهای شهر و شهرداران
در سالهای گذشته، شوراهای شهر ایذه گاه بهجای سیاستگذاری شهری و مطالبهگری،
به میدان اختلافات داخلی، زدوبندهای سیاسی و تصمیمات غیرکارشناسی بدل شدند.
شهرداران نیز معمولاً بدون برنامهی جامع، فقط درگیر امور روزمره بودهاند.
نتیجه:
نه خیابانها منظم شدند،
نه پروژههای عمرانی بزرگ اجرا شد،
نه مدیریت ترافیک و ساختوساز سامان یافت.

۶. بیتفاوتی وزارتخانهها و دولتهای مرکزی
وزارتخانههایی مثل راه و شهرسازی، بهداشت، نیرو، ورزش و کاردر همهی دولتها، در عمل ایذه را در اولویت قرار ندادند.
بیمارستان در نقطهی نامناسب ساخته شد، راهها نیمهکاره ماندند، و هیچ طرح صنعتی ملی در منطقه اجرا نشد.بیتوجهی پایتختنشینان به شهرهای محروم، زخم قدیمی مردم ایذه است.

۷. سهم سکوت مردم و نخبگان محلی
در کنار همهی اینها، سکوت بخشی از نخبگان، معتمدان و حتی رسانهها نیز سهمی در تداوم این وضعیت دارد.
وقتی فساد، رانت یا سوءمدیریت دیده میشود و کسی بازخواست نمیکند،
بیمسئولیتی به عادت تبدیل میشود.
مطالبهگری اجتماعی باید جدیتر و صریحتر باشد — البته آگاهانه و قانونی.

در حالت کلی
عقبماندگی ایذه حاصل مجموعهای از خطاهای پیدرپی است:وعدههای بیعمل نمایندگان مجلس،ادوار و فعلی مدیریتهای کوتاهمدت فرمانداران از گذشته تا به امروز تخصیص ناعادلانهی بودجه از سوی استانداری،سکوت نهادهای نظارتی،بیتوجهی دولتهای مرکزی،و نبود مطالبهگری جدی در سطح جامعه.

خدا میداند که شهر من نه فقیر از استعداد، بلکه فقیر از مدیریت است،زیرا جوانان شهر من در عالیترین مناصب حساس و تخصصی و مدیریتی سرزمینم باافتخار مشغولند و هرکدامشان آمادهاند تا نقشی هرچند کوچک در توسعهی این کهن دیار باستانی داشته باشند.
و البته مهمترین سخن من در پایان این دلنوشته این است: تا زمانی که پاسخگویی و شفافیت جای وعده و شعار را نگیرد،این شهر همچنان در حاشیه خواهد ماند.
ایام به کام باد
یوسف شاهولی کوهشوری
پنجم آبانماه یکهزاوچهارصد و چهار
شهرستان ایذه
پایگاه خبری پی نوشت نیوز پایگاه اجتماعی ،فرهنگی ، ورزشی وتخصصی درحوزهای صنعت
