خبر فوری

قائم مقام ستاد انتخاباتی پزشکیان در خوزستان: با تغییر استاندار، فرصتی تاریخی برای بازتعریف مسیر توسعه خوزستان فراهم می‌شود/نخبگان و گروه های مرجع در انتخاب استاندار جدید مشارکت داده شوند

سید سبحان موسوی قائم مقام ستاد مسعود پزشکیان در چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری، با انتشار یادداشتی، زمزمه تغییر استاندار خوزستان را فرصتی تاریخی در مسیر توسعه استان دانست؛ و خواستار مهیا شدن بستری برای مشارکت نخبگان، گروه‌های مرجع، فعالان اجتماعی و افکار عمومی در انتخاب استاندار جدید شد.

در روزهایی که دولت جدید با شعار تحول و بازگشت به مردم، سکان اجرایی کشور را به دست گرفته، نگاه‌ها بیش از هر زمان دیگری به استان خوزستان دوخته شده است؛ استانی با ظرفیت‌های بی‌بدیل، اما زخمی از سال‌ها مدیریت ناکارآمد، وعده‌های بی‌سرانجام و فاصله‌ای عمیق میان مردم و مسئولان.

پس از روی کار آمدن دولت دکتر پزشکیان، گمانه‌زنی‌های فراوانی پیرامون انتخاب استاندار خوزستان شکل گرفت. نام‌هایی چون مقتدایی،ملک مکوندی ،امیدحاجتی، ،دوستی و دیگر چهره‌های شناخته‌شده مطرح شدند، اما در نهایت با تأکید بر «گزینه بومی»، سید محمدرضا موالی‌زاده به عنوان استاندار منصوب شد؛ انتخابی که امید به هم‌افزایی با دولت جدید و بازسازی اعتماد عمومی را در دل‌ها زنده کرد.

 

اکنون، با گذشت بیش از یک سال از این انتصاب، زمان آن فرا رسیده که عملکرد ایشان با نگاهی دقیق، بی‌طرفانه و مسئولانه مورد ارزیابی قرار گیرد. آنچه در این مدت رقم خورد، نه تنها نتوانست انتظارات را برآورده کند، بلکه در مواردی به تعمیق شکاف‌ها و افزایش نارضایتی‌ها انجامید.

 

محورهای اصلی نارضایتی از عملکرد استاندار:

 

– فقدان ارتباط مؤثر با بدنه اجتماعی دولت

عدم تعامل با ستادهای انتخاباتی دکتر پزشکیان و نیروهای همسو، موجب انزوای سیاسی استاندار در فضای عمومی استان شد.

-جابجایی شبانه معاونت سیاسی بعدداز سه ماه که از طیف همراه دولت که یکی از نخبگان استان و کشور بود

– تصمیم‌سازی در حلقه‌های بسته

وابستگی به مشاورانی با نگرش‌های غیرمنعطف، مسیر سیاست‌گذاری را از واقعیت‌های میدانی جدا کرد و صدای مردم را به حاشیه راند.

 

– گزینش‌های ناکارآمد مدیریتی

انتصاب مدیرانی فاقد نفوذ اجتماعی و سیاسی، موجب تضعیف سرمایه اجتماعی دولت در استان شد و اعتماد عمومی را خدشه‌دار کرد.

 

– فقدان حضور میدانی و شناخت بومی

اقامت ناپیوسته و عدم درک عمیق از مسائل زیست‌محیطی، قومی و زیرساختی، شکاف میان مدیریت و مردم را عمیق‌تر کرد.

 

– فاصله گفتار تا عمل

وعده‌های بی‌سرانجام در موضوعاتی چون آتش‌سوزی هورالعظیم، شفافیت مالی شرکت‌های دولتی و توسعه زیرساخت‌ها، اعتماد عمومی را فرسوده ساخت.

 

– مصالحه‌گرایی منفعت‌محور

استفاده ابزاری از عنوان «مشاور» برای رضایت‌سازی فردی، جایگزین شایسته‌سالاری شد و موجب تضعیف انسجام اداری گردید.

– همسویی با جریان‌های مخالف دولت

حسب تعیبن راه دولت در نزدیکی و جلب رضایت نمایندگان مجلس و روحانیون منتقد سرسخت دولت ، موجب تضعیف انسجام اجرایی در استان شد و پیام‌های متناقضی به جامعه ارسال کرد.

– تبعیض در انتصابات

نادیده گرفتن ظرفیت‌های تحصیل‌کرده و مجرب اقوام مختلف، به حاشیه‌نشینی نخبگان دامن زد و حس بی‌عدالتی را تقویت کرد.

 

اکنون چه باید کرد؟

با تغییر رأس مدیریت [استاندار] استان خوزستان، فرصتی تاریخی برای باز تعریف مسیر توسعه خوزستان فراهم می‌شود. این تغییر نباید در خلأ سیاسی یا صرفاً بر اساس ملاحظات جناحی صورت گیرد، بلکه باید با مشارکت نخبگان، گروه‌های مرجع، فعالان اجتماعی و افکار عمومی انجام شود.

 

استاندار آینده خوزستان باید بداند که این استان، صرفاً یک موقعیت جغرافیایی نیست؛ بلکه نقطه انتصال هویت، منابع، تنوع قومی و حافظه تاریخی ایران است. مدیریت آن، جسارت، صداقت، شناخت و همدلی می‌طلبد.

 

صدای مردم، همان صدایی که از صندوق‌های رأی بیرون آمد، باید قطب‌نمای انتخاب مدیران باشد. خوزستان نیازمند مدیری است که نه فقط سخن بگوید، بلکه بشنود، ببیند، و عمل کند.

درباره پایگاه خبری پی نوشت

فوق لیسانس مهندسی صنایع،عضو خانه مطبوعات ، خبرنگار رسانه ها،مدرس دانشگاه، فعال اجتماعی و ورزشی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *