خبر فوری

نوربخش احمد زاده راوی حماسی شاهنامه در قوم لر نوشتار: کامبیز نامداری،

نوربخش احمد زاده
راوی حماسی شاهنامه در قوم لر
نوشتار: کامبیز نامداری،

به پاسداشت بیست و دومین سال پژوهش و کنکاش در شاهکار خرد و اندیشه از سوی این فرهیخته بختیاری به ایشان تقدیم میگردد:
نوربخش احمدزاده ولادت خود را در زیر کدامین درخت بلوط در شهرستان “ایذه” مهد اصالت و فرهنگ و کهن دیار تاریخ ایران زمین به خاطر نمی آورد اما اولین آواهای خوش الحانی را که در خردسالی خود به خوبی به خاطر دارد “شاهنامه خوانی” اجداد و نیاکانش بوده است.
وی تنها یک نقال یا شاهنامه خوان نیست،،بلکه از طلایه داران شاهنامه خوانی در بختیاری به صورت مفهومی و تعمیقی و نوعی “روایتگری” خاص این شاهکار پارسی در ایران است.
اکثراً وی را میشناسند و کسانیکه نمیشناسند ناخودآگاه بدون اینکه ماهیت و هویت و چیستی وی را بدانند،،با دیدن برز و بالا و چهره او به یاد قهرمانان شاهنامه ای ایران زمین می افتند.
کارمند عالیرتبه و کهنه کار وزارت بهداشت و مدیریت یکی از بیمارستان ها در استان خوزستان حتی حرفه خود را نیز از دید و نگرش شاهنامه اینگونه تحلیل و تفسیر میکند:
چو بیمار زارست و ما چون پزشک
ز دارو گریزان و ریزان سرشک
به یک دارو ار او نگردد درست
زوان از پزشکی نخواهیم شست

دارای خانواده ای پنج نفره که نوع زیستن و مولفه هایشان نیز در نوع خود خاص و تحسین برانگیز است،،هر پنج تن ادیب و شاهنامه خوان!!!!

وی دارای سه فرزند دختر و در اینخصوص نیز سخت به این شاه بیت حکیم عقیده مند است:

چو فرزند را باشد آیین و فر
گرامی به دل بر،چه ماده چه نر

فرزندان وی:

نیوشا
آنوشکا
سوتیام

رفتار و گفتار “نیوشا” جوان ترین نقال زن ایران که مانند پدر در نوع خود در خصوص “روایتگری” صاحب سبک است در اولین برخورد به طرف مقابل تفهیم میکند که چگونه میبایست با یک “بانوی ایرانی” سخن گفت:

به هستی یزدان نیوشاترم
همیشه سوی داد کوشاترم

او لالایی های شبهای کودکی و پرورش و بالندگی اش را صدای شاهنامه خواندن پدر دانسته است،،و با چهره ای بسان تهمینه و رودابه شیرزنان ایرانی را در اذهان مجسم مینماید.
او میگوید پدر عاشق “ایران” است و این ورد زبان شب و روز وی است:
“چو ایران نباشد تن من مباد”
پدر ما را مجبور به شاهنامه خوانی نکرد بلکه دوست داشتن پدر و کارهایش و جذبه و کششی که در این شاهکار است مارا مجذوب نمود و حتی سفارش وی اینست که در کنار شاهنامه و فردوسی از مولوی و حافظ و سعدی غفلت نورزیم.

مادر نیز “سوتیام”پنج ساله را با شاهنامه مانوس مینماید و مانند پدر اندر کلام حکیم اینگونه ابراز میدارد:

چو فرزند باشد به فرهنگ دار
زمانه ز بازی برو تنگ دار

“نوربخش” عقیده مند است که :
بختیاری ها شاهنامه را نمیخوانند بلکه با آن زندگی میکنند!!
مشابه این نظریه را کامبیز نامداری اینگونه بیان میکند:
هیچ بزرگ استاد و ادیبی به اندازه یک “بختیاری عالم و خردورز” نمیتواند شاهنامه را بفهمد!!

نوربخش احمدزاده همچنین عقیده مند است شاهنامه فردوسی با آنکه سرگذشت جنگ هاست اما کتاب اول زبان پارسی و سرشار از پند و اندرز در مسیر زندگی و برای زندگیست،و فردوسی را اولین سناریست و فیلمنامه نویس جهان میداند،،او میگوید بررسی کارشناسانه و عالمانه شاهنامه حکیم فردوسی نشان میدهد که پایه بسیاری از نظریه های علمی جهان که طی یکصد سال گذشته ابتدا در غرب و سپس در کشورهای دیگر مرسوم گردیده به راحتی از شاهنامه قابل استخراج بوده است!!:
در خصوص کشاورزی و دامداری و اصلاحات اراضی:

چو آگاه مردم بدان برفزود
پراکندن تخم و کشت و درود

بسیچید پس هر کسی نان خویش
بورزید و بشناخت سامان خویش

در خصوص پرداخت مخارج به رزمندگان و مجروحان در راه وطن و خانواده های آنان و یتیم نوازی و پوشش های حمایتی مستضعفین:

دگر کودکانی که بینی یتیم
پدر مرده و مانده بی زر و سیم

زنانی که بی شوی و بی پوشش اند
که کاری ندانند و بی کوشش اند

بریشان ببخش این همه خواسته
برافزون جان و روان کاسته

در خصوص خشکسالی و آفت و بیمه و حمایت از کشاورزان:

چو جایی بپوشد زمین را ملخ
برد سبزی کشتمندان به شخ

تو از گنج تاوان او باز ده
به کشور ز فرموده آواز ده
و…….

وی کاهلی و گلایه از روزگار را نکوهیده میداند و آنرا اندرکلام حکیم به همراه راهکار آن اینگونه می آورد:
اگر کاهلی پیشه گیرد دلیر
نگردد ز آزمایش و گاه سیر

کجا کاهلی تیره بختی بود
به او بر همی رنج و سختی بود

و اما راهکار:
سزای تو گر نیست چیزی که هست
بکوشیم و با آن بساییم دست
ادامه دارد …..

درباره محمود خواجوی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *