توانمند سازی کارکنان، مزایای گوناگونی را برای شرکت های تولیدی و خدماتی به همراه دارد، به ویژه توانمندسازی زنان که در توسعه پایدار نقش اساسی خواهد داشت. عوامل مختلف زیادی وجود دارد که سبب عقب ماندن زنان در عرصه های مختلف اشتغال و پست های مدیریتی شده است که از آن جمله می توان به عوامل قانونی، سیاسی، سازمانی، فرهنیگ، خانوادگی، کمبود مدل و الگوی زنان مدیر و موفق، و فقدان شبکه های حمایتی اشاره کرد. در دنیای امروز که کشورها با بیشترین توان خود برای رشد و توسعه رقابت می کنند، استفاده از تمام ظرفیت منابع انسانی اهیمیتی ویژه می باید. زنان یکی از سرمایه های با ارزش هر کشور به ویژه در کشوراهی در حال توسعه هستند. در حقیقت، مشارکت جدی زنان، کلید رشد و ترقی این کشورها به شمار می رود. یکی از موضوعات دارای اهمیت، ارتقای عادلانه زنان به سطوح بالاتر مدیریتی می باشد که در اصطلاح از آن به عنوان سقف شیشه ای یاد می شود. سقف شیشه ای همان موانع بر سر راه زنان برای رسیدن به سطح بالای سازمان است. مسلما سرمایه گذاری در آموزش زنان، از یکسو با افزایش مهارت و آمادگی آنان برای ورود به بازار کار، به توسعه اقتصادی پایدار مبتنی بر دانش و کاربرد فناوری کمک می کند و از سوی دیگر، تحولی قابل ملاحظه در جهان بینی و فرهنگ آنان در جایگاه مادر و تربیت کننده نسل فردا به وجود می آورد. اما کاهش کاهش حضور زنان در رده های بالای مدیریتی در بررسی عوامل پنهان و آشکار آن را توسط پژوهشگران ملزم می سازد. سقف شیشه ای نوعی نابرابری است که بدون توجه به قابلیت ها و موفقیت های شخص در مورد وی اعمال می شود. نابرابری هایی که ناشی از تبعیض های گذشته در تحصیل یا آموزش هستند یا ناشی از نوع انتخابی هستند که افراد به متقاضی اهداف غیر مرتبط با بازار کار مثل خانواده، کار داوطلبانه یا تفریح انجام داده اند، مشمول سقف شیشه ای نمی شوند.
در مواجهه با تداوم فقر و تبعیض جنسیتی علیه زنان، ضرورت توانمندسازی آنان در ادبیات و جنسیت مدنظر قرار می گیرد، توانمندی کارکنان مزایای گوناگونی را نیز برای شرکت های تولیدی و خدماتی به همراه دارد، به ویژه توانمندسازی زنان که در توسعه پایدار نقشی اساسی دارد. عوامل ایجاد سقف شیشه ای در سازمان ها به گونه های مختلفی تقسیم می شوند که از آن جمله می توان به عوامل قانونی، عوامل سیاسی، عوامل سازمانی، عوامل فرهنگی، عوامل خانوادگی، کمبود مدل و الگوی زنان مدیر و موفق و فقدان شبکه های حمایتی اشاره کرد.
به قلم دکتر ملیکا ملک آرا
مولف و مشاور سازمانی