اهواز شهری با قدمت و عناصر هویتی فراوان
دکتر امیر آهن جان
جای شکی نیست که نیاز انسان به زیبای یکی از اساسی ترین نیازهای اوست، هماهنگونه که آبراهام مازلو در طبقه بندی سلسله مراتبی نیازهای انسان، نیاز به زیبایی را یکی از نیازهای متعالی و برتر انسان به شمار آورده است لذا انسان همواره در تلاش برای رسیدن به زیبایی ها است؛ هدف هنرهای محیطی و شهری نیز خلق آثار و مفاهیمی است که در وهله ی نخست زیبایی را برای انسان به ارمغان آورد، این امرمی تواند رر معماری شهری و متناسب با هویت شهری و شهر که به گفته کریستوفر الکساندر یک اثر هنری بزرگ است، نمود پیدا کند.
معماری شهری قبل از مدرنیزه شدن عمدتا محصول خلاقیت ها و محدودیت های اقلیمی و باورهای فرهنگی و مذهبی افراد هرمنطقه بوده است، امروزه شهرهای بزرگ اغلب توسط فضاهای عمومی خود شناخته می شوند، کیفیت عملکرد این فضاها یکی از عناصر ارزیابی قدرتمندی شهرها و توانایی آنها در ایجاد تفریح و سرگرمی، زیبایی های طبیعی و فضای باز برای شهروندان خود می باشد، این فضاها در مقوله هایی مانند ایجاد و تقویت غرورملی، افزایش گردشگران، سرمایه گذاری اقتصادی و کمک در ایجاد سلامت و بهبود کیفیت زندگی به شهرها سود می رساند که این امر نقش مهمی در الگوهای برنامه ریزی شهری و اجتماعی کردن مناطق و محلات دارد.
یکی از دلایل قدرتمند بودن فضای عمومی، اصالت و باهویت بودن آن فضا می باشد. هویت را می توان یک خود نامگذاری کرد که با دیگری متفاوت است، همان گونه یک شخص یک قبیله دارای هویت است یک شهر و فضای آن نیز داری هویت است، شکل گیری و تداوم هویت شهری به معنای حفظ ساختار موجود نیست چرا که در این صورت با سنت برابر و در تقابل با مدرنیته قرار می گیرد، اینجاست که هنر معماران و طراحان فضای شهری تجلی پیدا می کنند تا ضمن نوسازی و بروز کردن فضای شهری و محله ها بنا به ضرورت های روز خود با حفظ عناصر خاص باعث تداوم هویت شهری شوند.
اهواز، شهری با بیش از هزار سال قدمت و عناصر هویتی فروان است که امروزه یک عنصر مهم خود یعنی هویت را همچون حلقه ای گم شده از دست داده است به طوری که شهر نه بر پایه اصالت خود بلکه براساس تقلید بدون اندیشه از دیگرشهرها و کشورها بدون توجه به الگوهای بومی خود درحال توسعه و شکل گیری محلات جدید است.
فقدان آشنایی لازم، اهمیت و ضرورت الگوهای بومی و شیفتگی الگوهای غربی باعث شده است در توسعه شهری بسیاری از واقعیات اهواز به فراموشی سپرده شود یا به عبارت دیگر خویشتن را فراموش کرده و یک شاف میان معماری شهری،فرهنگ و تاریخ اهواز ایجاد شده است
جای شکی نیست که نیاز انسان به زیبای یکی از اساسی ترین نیازهای اوست، هماهنگونه که آبراهام مازلو در طبقه بندی سلسله مراتبی نیازهای انسان، نیاز به زیبایی را یکی از نیازهای متعالی و برتر انسان به شمار آورده است لذا انسان همواره در تلاش برای رسیدن به زیبایی ها است؛ هدف هنرهای محیطی و شهری نیز خلق آثار و مفاهیمی است که در وهله ی نخست زیبایی را برای انسان به ارمغان آورد، این امرمی تواند رر معماری شهری و متناسب با هویت شهری و شهر که به گفته کریستوفر الکساندر یک اثر هنری بزرگ است، نمود پیدا کند.
معماری شهری قبل از مدرنیزه شدن عمدتا محصول خلاقیت ها و محدودیت های اقلیمی و باورهای فرهنگی و مذهبی افراد هرمنطقه بوده است، امروزه شهرهای بزرگ اغلب توسط فضاهای عمومی خود شناخته می شوند، کیفیت عملکرد این فضاها یکی از عناصر ارزیابی قدرتمندی شهرها و توانایی آنها در ایجاد تفریح و سرگرمی، زیبایی های طبیعی و فضای باز برای شهروندان خود می باشد، این فضاها در مقوله هایی مانند ایجاد و تقویت غرورملی، افزایش گردشگران، سرمایه گذاری اقتصادی و کمک در ایجاد سلامت و بهبود کیفیت زندگی به شهرها سود می رساند که این امر نقش مهمی در الگوهای برنامه ریزی شهری و اجتماعی کردن مناطق و محلات دارد.
یکی از دلایل قدرتمند بودن فضای عمومی، اصالت و باهویت بودن آن فضا می باشد. هویت را می توان یک خود نامگذاری کرد که با دیگری متفاوت است، همان گونه یک شخص یک قبیله دارای هویت است یک شهر و فضای آن نیز داری هویت است، شکل گیری و تداوم هویت شهری به معنای حفظ ساختار موجود نیست چرا که در این صورت با سنت برابر و در تقابل با مدرنیته قرار می گیرد، اینجاست که هنر معماران و طراحان فضای شهری تجلی پیدا می کنند تا ضمن نوسازی و بروز کردن فضای شهری و محله ها بنا به ضرورت های روز خود با حفظ عناصر خاص باعث تداوم هویت شهری شوند.
اهواز، شهری با بیش از هزار سال قدمت و عناصر هویتی فروان است که امروزه یک عنصر مهم خود یعنی هویت را همچون حلقه ای گم شده از دست داده است به طوری که شهر نه بر پایه اصالت خود بلکه براساس تقلید بدون اندیشه از دیگرشهرها و کشورها بدون توجه به الگوهای بومی خود درحال توسعه و شکل گیری محلات جدید است.
فقدان آشنایی لازم، اهمیت و ضرورت الگوهای بومی و شیفتگی الگوهای غربی باعث شده است در توسعه شهری بسیاری از واقعیات اهواز به فراموشی سپرده شود یا به عبارت دیگر خویشتن را فراموش کرده و یک شاف میان معماری شهری،فرهنگ و تاریخ اهواز ایجاد شده است.
به طور کلی می توان گفت، محیط زندگی انسان ها نقش مهمی در تعدیل روحیه و آرامش آنها دارد و هرچه این فضا با هویت درونی اشخاص همبسته تر باش مردم نسبت به آن احساس تعلق خاطر بیشتری خواهند داشت و همواره نسبت به حفظ و حراست از آن حساس تر هستند، اهواز دارای مولفه های هویتی گوناگونی اعم از تاریخی و معماری به واسطه قدمت زیاد این شهر به ویژه معماری دوران ساسانی، جغرافیایی به واسط دارا بودن پوشش خاص گیاهی خود، فرهنگی به دلیل جای دادن اقوام، ادیان و مذاهب مختلف درخود و مهمترین عناصر هویتی اهواز از دیرباز تا کنون را می توان رودکارون و همچنین هشت سال دفاع مقدس نام برد. رود کارون که در تمام طول اهواز کشیده شده و نواری سبز رنگ به نام ساحلی در کنار آن ایجاد شده با دارا بودن ۹ پل یک پتاسیل بزرگ برای ایجاد فضای عمومی، تفرجگاه و امور فرهنگی مذهبی می باشد اما متاسفانه این مورد با وجود اقداماتی که انجام شده همچنان به گونه ای که باید و شاید از آن استفاده نشده است. برای اینکه اهواز بتواند هویت خود را به همگان بشناساند لازم است از نیروی متخصص در زمینه های بومی، مردم شناسی، سیاسی، اجتماعی و جغرافیایی، جهت انتخاب موضوعات و فرم های هویتی و همچنین هنرمندان متخصص در زیباسازی بصری جلوه های شهری بهره مند شد