ناداوری، آفتِ آیندهی هنر نقالی
یادداشتی از استاد نوربخش احمدزاده، بنیانگذار آموزش شاهنامه به کودکان در ایران
> به گیتی به از راستی پیشه نیست / ز کژی بتر هیچ اندیشه نیست – فردوسی
ناداوری دمار از آیندهی هنر نقالی درمیآورد! داوری جشنوارهها جای آزمون و خطا نیست. باآرای سلیقهای، هنرجویان نوجوان و جوانِ مشتاقِ هنر دیرسالِ نقالی و شاهنامهخوانی را گیج و سرگشته نکنید.
نخستین جشنواره نقالی و شاهنامهخوانی شهرکرد به همت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با همهی زیباییها، شور و شوریدگیهایش و البته اندکی نشیب، به پایان رسید. نخست وظیفه میدانم از همهی دلسپردگان فرهنگ و تاریخ شکوهمند ایران، و نیز از مدیرکل جوان کانون، مهندس واحد، و از همراهی ارزشمند اتاق بازرگانی چهارمحال و بختیاری، بهویژه مهندس نیما ظفری، سپاسگزاری کنم. همچنین حضور سبز دکتر آغاسی، مدیرکل کانون خوزستان، در اختتامیه شایستهی تقدیر است.

با این همه، شیوهی داوری جشنواره پرسشهای بسیاری را برانگیخت. انتخاب داوران از یک بنیاد خاص، نبودِ سرداور برای نظارت بر روند قضاوت، و حضور شخصی در جایگاه داوران که گویا نه داور بود و نه منشی، شائبههای جدی پدید آورد. حتی گزارشهایی از تأثیرگذاری ایشان بر آرای داوران دیگر شنیده شد؛ موضوعی که نیازمند بررسی جدی از سوی برگزارکنندگان و خانه نقالی ایران است.
یکی از داوران کهنسال نیز با وجود احترام بسیار، میتوانست با سخنرانی و حضور نمادین بر شکوه جشن بیفزاید، نه با داوری سنگین آثار نوجوانان. همچنین، استفادهنکردن از ظرفیت استادان بومی استان و نادیدهگرفتن داوران ملیِ چهارمحال و بختیاری مایهی تأسف است. در چنین جشنوارهای حضور مرشدان بزرگ، چون دکتر چایانی با درجه یک هنری، میتوانست اعتبار داوری را دوچندان کند.

نمیتوان از تلاش کارشناسان و مربیان کانون در نظم، اسکان، و اجرای دقیق جشنواره چشم پوشید، اما داوری بخشی است که سرنوشت هنرجویان را رقم میزند. از میان بیش از ۵۰۰ اثر، ۲۹۱ اثر داوری و ۲۱ اثر نهایی شدند. در این میان، آثار خوزستانی با شایستگی درخشیدند، اما بهگفتهی بسیاری، ناداوری مانع درخشش نهایی آنان شد.
حذف هنرجویانی بهدلیل بهکاربردن واژگان اصیل نقالی همچون «رخصت»، یا اجرای بخشی از «بحر طویل»، نشان از ناآشنایی برخی داوران با این هنر دارد. اگر پالایش زبانی مدنظر است، باید در فراخوان جشنواره قید شود، نه هنگام داوری.
از دیگر لغزشهای جدی، افشای زودهنگام نتایج و نام برگزیدگان پیش از اعلام رسمی بود؛ امری برخلاف اصول رازداری و اخلاق حرفهای.
همچنین، بیانیه هیئت داوران که باید آینهی نقد و راهنمای هنرجویان باشد، هرگز قرائت نشد؛ و کارگاه نقد و پرسشوپاسخ نیز برگزار نشد. چگونه میتوان از رشد هنرمندان جوان سخن گفت وقتی چراغ گفتوگو را خاموش میکنیم؟

در مواردی هم، هنرجویانی که اصول حرفهای نقالی را رعایت کرده بودند، امتیاز پایینتری گرفتند، درحالیکه اجراهای نمایشی و احساسی بیشتر مورد توجه داوران تازهکار قرار گرفت. این درک نادرست از مرز میان نمایش و نقالی آیندهی این هنر را تهدید میکند.
جشنواره نقالی، قصهگویی و شاهنامهخوانی به زبان فارسی برگزار شد، اما جایزهی نخست به اثری گویشی داده شد! نادیدهگرفتن قوانین رسمی جشنواره، حق سایر شرکتکنندگان را ضایع کرد.
در پایان باید گفت:
ما از پلشتیها به شاهنامه پناه بردهایم.
لطفاً صحنهی نقالی و شاهنامهخوانی را سیاسی نکنید.
با سهلانگاری در داوری، دلِ کودکان ایراندوست را میشکنید.
> دریغ و درد که دوغ و دوشاب یکی شده است!
ز گفتار ویران نگردد جهان، بگوی آنچه رایت بود در نهان!
پایگاه خبری پی نوشت نیوز پایگاه اجتماعی ،فرهنگی ، ورزشی وتخصصی درحوزهای صنعت
