ستایش مر او را که جان آفرید
زبان را برای بیان آفرید
#رجبعلی کاوسی قافی
“نقش شاهنامه پژوهان در ماندگاری زبان پارسی”
در ادامه ی سلسله برنامه های نکوداشت ادیبان و هنرمندان در انجمن ادب و هنر ، این بار گردونه بر مدار شاهنامه پژوی پرافتخار دیار بختیاری ، جناب “استاد سیروس کریمی بختیاری” قرارگرفت.
برهمین اساس ، برآن شدم تا به پاسداشت زحمات چندین ساله ی این بزرگوار در عرصه ی تاریخ و ادب و فرهنگ ایران زمین به ویژه دیار ادب پرور بختیاری ، به نقش “شاهنامه پژوهان در حفظ و ماندگاری زبان فارسی” بپردازم.
در ابتدای سخن باید گفت:
شاهنامه پژوهان، محققان و دانشمندانی هستند که عمر خود را وقف مطالعه، تحقیق، تصحیح، تفسیر و ترویج شاهنامه فردوسی کردهاند.
لذا ،نقش این افراد در ماندگاری زبان پارسی بسیار حیاتی و چندجانبه است.
اول این که:
شاهنامه پژوهان با بررسی نسخههای خطی متعدد و مقابله آنها، تلاش میکنند تا متن اصیل و بدون تحریف شاهنامه را شناسایی و منتشر کنند.
تصحیح دقیق این اثر گرانبها از دستبرد زمان و اشتباهات ناسخان جلوگیری میکند و امکان دسترسی به زبان فارسی اصیل هزار سال پیش را برای نسلهای آینده فراهم میسازد.
دوم نکته:
زبان شاهنامه، به دلیل قدمت و استفاده از واژگان اصیل فارسی، برای بسیاری از فارسیزبانان امروزی نیازمند تفسیر است.
بنابراین ، شاهنامه پژوهان با تحقیق در ریشهشناسی لغات، معانی قدیمی کلمات و اصطلاحات به کار رفته در شاهنامه را تبیین میکنند و به درک بهتر این اثر و در نتیجه، آشنایی بیشتر با گنجینه لغات زبان فارسی کمک میکنند.
در مرتبه ی سوم می توان گفت:
شاهنامه پژوهان از طریق برگزاری همایشها، سخنرانیها، چاپ مقالات و کتب، و استفاده از رسانههای مختلف، به ترویج شاهنامه در بین عموم مردم، به ویژه نسل جوان، میپردازند
و از طریق آموزش داستانها، حکمتها و ارزشهای فرهنگی موجود در شاهنامه، علاقه به زبان فارسی و درک عمیقتری از آن را در جامعه افزایش میدهد.
چهارم این که:
تحقیقات شاهنامه پژوهان نشان میدهد که زبان فارسی در هزار سال پیش چه ظرفیتهای بالایی در بیان مفاهیم حماسی، داستانی، عاطفی و حکمی داشته است. این آگاهی، حس غرور و تعلق خاطر به زبان فارسی را در میان گویشوران آن تقویت میکند و آنها را به حفظ و استفاده صحیح از آن ترغیب میکند.
پنجم سخن این که:
در دنیای امروز که زبانها تحت تاثیر یکدیگر قرار دارند و خطر ورود بیرویه واژگان بیگانه به زبان فارسی وجود دارد، شاهنامه و تحقیقات شاهنامه پژوهان به عنوان یک سد محکم در برابر این تهدید عمل میکنند. آنها با نشان دادن غنا و زیبایی زبان فارسی اصیل، به حفظ هویت زبانی و جلوگیری از بیگانه سازی آن کمک میکنند.
و در نهایت این که:
شاهنامه پژوهان با تلاشهای علمی و فرهنگی خود، نقش بی بدیلی در حفظ، ترویج و پاسداری از زبان فارسی ایفا میکنند.
آنها نه تنها میراث گرانبهای فردوسی را زنده نگه میدارند، بلکه با تعمیق شناخت ما از این اثر، به ماندگاری و پویایی زبان فارسی در طول زمان کمک میکنند.
در حقیقت میتوان گفت که تلاشهای این محققان، تداوم حیات زبان فارسی را در گرو شناخت و پاسداشت شاهنامه تضمین میکند.
از آن جایی که ؛ بسیاری از محققان و ادیبان پس از فردوسی به تحقیق و پژوهش در شاهنامه پرداختهاند.
در اینجا لازم می دانم به چند تن از شاهنامه پژوهان برجسته از گذشته تا به امروز نیز اشاره ای دلشته باشم.
حمدالله مستوفی ، مورخ و جغرافیدان قرن هشتم هجری نخستین نسخه انتقادی شناخته شده از شاهنامه را فراهم آورد.
و پس از وی “ژول مُل” خاورشناس فرانسوی در قرن نوزدهم نیز ، تصحیح انتقادی ارزشمندی از شاهنامه را به زبان فرانسه منتشر کرد و نقش مهمی در شناساندن شاهنامه به غرب داشت. همزمان با وی ،
“تئودرنولد”خاورشناس آلمانی هم تحقیقات بنیادینی در زمینه شاهنامه و ادبیات حماسی ایران انجام داد و کتاب مهم “حماسه ملی ایران” را نوشت.
“یوگنی برتلس”خاورشناس روس در قرن بیستم دیگر خارجی بود که پژوهشهای گستردهای در مورد شاهنامه و ارتباط آن با فرهنگهای دیگر انجام داد.
“محمد قزوینی”ادیب و پژوهشگر برجسته اوایل قرن بیستم که در تصحیح متون کهن فارسی، از جمله شاهنامه، نقش مهمی داشت.
“مجتبی مینوی” ادیب، مورخ و مصحح برجسته قرن بیستم شاهنامه پژوه دیگری بود که در زمینه شاهنامه پژوهی نیز آثار ارزشمندی از خود به جای گذاشت.
“صادق هدایت” هم اگرچه به داستاننویسی شهرت دارد، اما مقالاتی نیز در مورد شاهنامه و فردوسی به رشته تحریر درآورده است.
و در عصر ما نیز”جلال خالقی مطلق” ، بیشک برجستهترین شاهنامه پژوه معاصر است که با تصحیح انتقادی و علمی شاهنامه، خدمتی بینظیر به ادبیات فارسی کرده است. تصحیح او به عنوان معتبرترین چاپ شاهنامه شناخته میشود.
“محمد دبیرسیاقی”ادیب و مصحح توانایی بود که ویرایشهای متعددی از شاهنامه را با رویکردی آموزشی و تسهیلگر برای خوانندگان منتشر کرده است.
“سعید حمیدیان” ، “قدمعلی سرامی” و “میرجلالالدین کزازی” از دیگر شاهنامه پژوهانی بوده و هستند که در ان راستا زحمات فراوانی کشیده اند.
علاوه بر این بزرگانی که ذکرنامی از آنان به عمل آمد، بوده اند و هستند بزرگان دیگری که در این زمینه دست به اقدامات بزرگی زده اند و کارهای مهمی به انجام رسانده اند که ، از میان آن ها می توان به نام جناب استاد “سیروس کریمی بختیاری” اشاره کرد.
این بزرگوار همان طور که در مصاحبه ی وی با پایگاه خبری
“کبنانیوز” خود بیان کرده است:
“زندگی را در سایه پرمهر پدری آغاز کرده است که به فرمودا ایشان ، نصف شاهنامه را از بر داشته است.
یعنی جناب “استاد کریمی” کودکی اش را پابه پای شخصیت های شاهنامه و در پرتو مهر پدری که خود حافظ شاهنامه بوده راه افتاده ، رشد کرده و به نوعی سخنان حکیم توس با گوشت و خونش در آمیخته و بر همین اساس پس از گذر زمان و بالندگی ، آن گونه که خود می گوید:
” سه دغدغه ی فکری ذهنش را به خود مشغول کرده بود”.
که یکی از آن دغدغه ها ، این بوده است تا در جهت حفظ اصالت لفظی و معنایی شاهنامه ، به همگان برساند که ، شاهنامه فردوسی تراوشات ذهن فردوسی نبوده او خداینامه را از نثر به نظم اورد
و شاهنامه زندگی پادشاهان نیست بلکه تاریخ ایران است .
و درنهایت نتیجه می گیرد که؛
شاهنامه زندگی پادشاهان و جنگ پهلوانان نیست، بلکه تاریخ ایران را از پیدایش بشر تا پایان ساسانیان برای ایرانیان و جهانیان از روی خداینامه به نظم اورده است.
جناب “استادکریمی” علاوه بر فعالیت هایش در شاهنامه پژوهی که منتج به چاپ سه جلد کتاب در این زمینه گردیده ، در تاریخ نیز ید طولایی دارد و آثاری نیز از خود به چاپ رسانده است که در حال حاضر فرصت مناسب پرداختن به آن ها فراهم نیست.
درپایان لازم می دانم برای این ایلمرد عرصه ی ادب و تاریخِ گهرسرزمینم ایران به ویژه دیار والاتباران بختیاری آرزوی بهروزی دارم.
#رجبعلی کاوسی قافی
در ادامه ، دل سروده ای از هنرمند ارجمند، احیاگرخط تعلیق ، جناب استاد آغفور اسکندری(سخندری)
که در وصف استاد “سیروس کریمی بختیاری” سروده اند را حسن ختام عرایض خویش قرار می دهم.
باشد که این هردو عزیز در پناه ایزد منان همواره سلامت و سعادتمند و مانا باشند.
“بشنو ای جان من ای نور بصر
تا بگویم شرح مردی مختصر
روزگاری بُد پر از مردان مرد
چون یلان عرصهی گاه نبرد
هر یکی شیراوژنی و رستمی
در وجودش گفتنیها جُستمی
یک به یک عالی تبار و بس بزرگ
در مقام و معرفت روحی سترگ
از قضا گِرد آمده در انجمن
هر یکی فرزانه و صاحب سخن
گر بگویم نام هر فرزانهیی
در پِیَش صد گهر دُردانهیی
لیکن از سیروسِ کی نامی برم
گر چه جمله مابقی تاج سرم
مرد بشکوه و وزین و صادقی
کو به هر جمعی بُوَد هم لایقی
مرد ایرانی تبار و بس شریف
در کلامش دارد او جان ظریف
عاشق شهنامهی فردوسیست
هم مرامِ مردِ پاک توسیست
از چهل سالی فزونی می شمر
بس گشوده مصحف شهنامه دُر
اینک او شمع تمام محفلَم
لطف و مهر او همیشه شاملَم
خان ایلم ای کریمی، وی حکیم
جان جانانی تو ای روح عظیم
<<سخندری>>